بیایید و جمع گردید که دعوا شده است
مخ یک پیرمرد حلوا شده است
یک کهنسال سفید پاپتی رفته به مرگ
جای آن کودکی توی قنداقش تا شده است
یک سال گذشت و یک جهان فرصت بود
یک تیر درون قلب من جا شده است
مرگ آن پیر سفید ما که حتمی گشته
لا اقل کودک امسال بپا زا شده است
قبل از پرش پیر در آن قبر تهی
یک نصحیتم کرد و دهان با شده است
دانی که چه اتفاق شاخی افتاد ؟
گرهی از گره مرگ سعید وا شده است