-
قربان دو چشم و قد و بالای شما
چهارشنبه 28 آبان 1393 17:18
قربان دو چشم و قد و بالای شما امید بر آنم که زنم بوسه به پاهای شما ای تو نور بصرم مرحم شچمان منی من این حصرت چشمم به تماشای شما صوت قرآن تو نشنیده مرا مستم کرد چه شود پر شود این جام به آوای شما ای وای خدا کی شود اخبار مهم مژده ای مردم دنیا آمد آقای شما
-
مرگ
پنجشنبه 1 آبان 1393 15:01
لعنت به سگ های پست روزگار و دندان هایی که استخوان های مردان را می شکند نفرین بر او که استخوان های مرا شکاند شکستن استخوان درد دارد دیگر تکان نمی توانم بخورم هر تکانی از من درد هایم را بیشتر و جراحت ها را سخت تر می کند ای استخوان شکسته چاقوی جوارح من تو پیش از این حرکت من بودی و حال زجر منی مرگ کی فرا می رسد کی مرگ از...
-
آلوده
جمعه 2 خرداد 1393 17:20
بگذار نقل کنم این حالت خواب آلوده چشم ها روی هم و عقل خراب آلوده همه کس دم ز خدا و ملکوتش زنند ولی افسوس همه در جشن شراب آلوده همه اعضای بشر بی خود و هشیار و خراب همگی منتظر مرحم ناب آلوده چندی از دور نشان از خبری می بینند بشنو از من که بود راه سراب آلوده گرچه چندی ز سر موعظه خدا یاد کنند چند روزی بود این طاعت آب...
-
چشم
سهشنبه 30 اردیبهشت 1393 00:52
ای چشم سیاه رفتی از رفتن تو باکی نیست چون که در چشم من امروز دگر خاری نیست نیست آن خار که خون از رخ من بر ریزد نیست یاری که ز هر رنگ ریا عاری نیست آری می گویم رنگ چون که من بی رنگم ولی افسوس که با قاب سفید کاری نیست من چو یک شیشه بی رنگ بدم ای رنگ قشنگ بی تامل نور تابیدم و حین تاری نیست من نه رندم نه شیخم نه حتی شاعر...
-
لطف خدا
جمعه 1 فروردین 1393 19:55
خسته ام خسته سنگین چسبیده به زمین با حالی آشفته و پرشان با نگاهی نا امید با دلی پر خون لبی آغشته از نفرین و فحش وناسزا دل گرفته دل شکسته دل غمین است چشم نمی گرید جویش خشک گشته دلم بال و پرم آشفته آشفته سرم آخ سرم دیگر سری نیست سرم رفته نددارم تاب رفتن بر سر جویی ندارم حوصله تا ببینم من طلوعی بشنوم بویی بوی گل بوی...
-
به یک نیمه نظر ای دوست بنازم من چه ها کردی
جمعه 22 شهریور 1392 14:39
به یک نیمه نظر ای دوست بنازم من چه ها کردی کشیدی تیغ شمشیرت زدی و خون بپا کردی بود زه آن دو مژگانت که تیرش برق چشمانت زدی بر قوس ابرویت کشیدی و رها کردی بنازم خوش رها کردی زدی در عمق قلب من نگو دیگر خطا کردی اگر گویی جفا کردی بدان زهر و بدان تریاق بگیرند هر دو از ماری زدی نیش و بسوزاندی زدی دیگر دوا کردی توی افسونگر...
-
ای نور شب تار غریبان کجایی
یکشنبه 16 تیر 1392 23:23
ای نور شب تار غریبان کجایی ما بست بنشستیم و ای کاش بیای تو شاهی و چون ماهی و دل بی تو شکسته چون نور درخشان و تجلی خدایی ای نور خدا تکیه ی ما روح به فدایت ناقبله تا ثانیه ای کم شود ایام جدایی آقای دل من تویی تو علت هستی گر جان دهد عالم به فدایت تو سزایی بیچاره منم آه خدایا مددی ده سیراب شود بنده ات از درد گدایی چشمم به...
-
بی کاری
شنبه 15 تیر 1392 23:52
دل من تاپ تاپ می زنه قرار نداره دیواره ی داخلی اش که خار نداره ! یه چیزی توی قلب من زندونی اما راهی برای رفتن و فرار نداره می دونم درد دل چیه می خوای بدونی ؟ حوصله ثانیه های الاف و بی کار نداره
-
مجبور من آزادم ... !
جمعه 7 تیر 1392 23:10
از پاره شب روشن از نور من آزادم از این نفس خسته از دور من آزادم در تاریکی ام اما از ذوق دیار تو از این همه تاریکی از شور من آزادم من کور بدم اما نور تو درونم بود گفتم که خیالی نیست از نور من آزادم این نوری که می گویم آن نور که بینی نیست از نوری که می گویم مستور من آزادم مستور من آزادم دانی که چرا هستم چون بر اثر نور...
-
احادیث تکان دهنده درباره ظهور
سهشنبه 31 اردیبهشت 1392 08:04
سلام من این چند حدیث را الان داشتم می خواندم بسیار سخت است شنیدنشان ولی برای اونایی که در موردش فکر می کنند خوب است یک حدیث را برای نمونه این جا نوشتم بقیه را می توانید در اینجا بخانید ( کلیک کنید ) در جایی دیگر رسول خدا فرمود : زمانی بر مردم بیاید که شکم هاشان خدایان آنها شود، و زنانشان قبله گاهشان و پول شان دین شان...
-
صندوق رای پر کردن
سهشنبه 31 اردیبهشت 1392 06:18
کار سنگ کیمیا مس را مثه در کردن است شغل بی دینیان ولی دل های ما گر کردن است راحت و آسون بگم این روز ها و این شبا کار نیکو کردن از صندوق رای پر کردن است انشاءالله به امید شرکت هر چه بیشتر مردم
-
ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ
یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 16:25
ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭ ﺑﺮﻭ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺷﻮ ﺍﺯ ﻣﺲ ﮔﺬﺭ ﻭ ﺑﺮﻭ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺯﺭ ﺷﻮ ﺑﺮ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺭﺍﯼ ﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﺒﺮ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻔﺮ ﺁﺧﺮ ﺷﻮ ﭼﻮﻥ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ~ﯾﺮﯼ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﮔﻮ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﺑﺮﻭ ﺳﺮ ﺩﺭ ﺷﻮ ﺍﯾﻨﮏ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻮ ﺑﺰﺍﺭ ~ﯾﺶ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﮕﻢ ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﭼﺎﺷﻨﯿﺶ ﺧﺮ ﺷﻮ
-
یادشون افتادم
یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 00:01
الان دیگه پیش من نیستن زرده مریض شد مرد آبیه هم پیش دوستم هست که خودش تعداد زیادی مرغ عشق داره
-
ابر
شنبه 28 اردیبهشت 1392 22:53
ای ابر کنار رو که خورشید نهان پیدا شه صد دل به کناری تا صد دل وا شه ای ابر دروغ و زر و زور و بی حیا رو به کنار تا جایی برای تابش و تجلی آقا شه
-
هشدار شو
جمعه 27 اردیبهشت 1392 06:57
در خانه بر گوشه نَشین بیدار شو بیدار شو باده همی بر گوشه نِه هشیار شو هشیار شو در راه خوبان چون شدی تکرار کردن واجب است در راه بی دینان ولی انکار شو انکار شو در پاسخ لا مذهبان از هر چه می تانی گذر لیکن ولی اما و چون زنهار شو زنهار شو تیر آهن و سیمان گچ از بن بساز و طاق شو سقف و در و هفده ستون دیوار شو دیوار شو با یاد...
-
ابریشم
شنبه 14 اردیبهشت 1392 02:57
هم دل من گرفته ، و هم لب درازه سخن گو ز دردا ز اخبار تازه سخن گو زبانت سخن خوش بگوید سخن های تازه سخن هش بگوید سخن گرچه شعر است و شعر هم نشانه نشانه دهد از در آشیانه دل من چو آهن که زنگار بسته به زنگارش هم دودی انگار نشسته دلم من چو ابریشم و صاف و نرم بود در آن خانه راحت امن و گرم بود بیافتاد کناری بشد او مچاله کثیف و...
-
بهار خدا
جمعه 23 فروردین 1392 23:15
کلاغ ها غار غار کنان با پر مشکی طوطی زیبا پر آبی و زرشکی سر تا سر آسمان آبی صافه کلاغ برای بچه هاش لونه می بافه باد ملایم از شمال مغرب و شرق درختا در دریای باد می رقصن و غرق سبز تر از همیشه باغ قصر دشته(1) جوجه های کلاغه هم گرسنه گشته گنجیشکا روی کابل برق آواز می خونن بعضیا رو جاده باد دارن می رونن این همه زیبایی که...
-
ژنتیک ( برای رشته تجربی ها درس زیست ! )
پنجشنبه 22 فروردین 1392 14:47
همچو پیچیدیگی یک نورون مغز بپیچیده سرم که چرا غافل از امروز و حال این بدنم از کجا دستگاه گلژی نشانت کردست که گیرنده شده روی سلولای تنم تو ببین یک ژن از کروموزوم سلول تنت بنشانیده آلل بر چک و پوز و دهنم پوست هفت لایه ی بیچاره من یک لایه شد وقتی ویروس تو گشته سرطان خفنم منشا این همه شعر بی مخاطب از کیست پاسخ از عمق...
-
تیر همنفس
شنبه 17 فروردین 1392 10:01
تو بگو بازار اعصاب کجاست بازار حوصله و تاب جاست آن شرابی که حافظ می گفت آن جهان و آن می ناب کجاست من ندانم ز چه نالان گشتم نیست هستم ، نیست دریاب کجاست تیری ز سر هم نفسی کار زدند که تو پرسی سیبل پرتاب کجاست !!! دو جهان درد و دو چشم گریان اگر این رود است مرداب کجاست نیک گشتم ، سعید نیست که نیست تو بگو منشا این خواب...
-
پیر و نوزاد
پنجشنبه 24 اسفند 1391 00:13
بیایید و جمع گردید که دعوا شده است مخ یک پیرمرد حلوا شده است یک کهنسال سفید پاپتی رفته به مرگ جای آن کودکی توی قنداقش تا شده است یک سال گذشت و یک جهان فرصت بود یک تیر درون قلب من جا شده است مرگ آن پیر سفید ما که حتمی گشته لا اقل کودک امسال بپا زا شده است قبل از پرش پیر در آن قبر تهی یک نصحیتم کرد و دهان با شده است...
-
عالم خجسته !
سهشنبه 15 اسفند 1391 07:49
در این عالم بی نظام و خجسته در این عالم بی پی و خام و خسته نباشد نشان از دلی که رمیده ولی خشت مالند که گویی برسته نباشد دوام اندر این عالم زشت نباشد دلی جز که آن دل شکسته نباشد مرام و نباشد حیایی اگر بود در کس پر و بال بسته ندانم چرا من دوام آورم دل ندانم کیم یک دو پای دو دسته دو پای و دو دست و دو گوش و دو چشمم یکی...
-
هی ... !
شنبه 21 بهمن 1391 21:35
پاشده از دل تنگُم پاشده دود هِی شده امروز دل مو از دلو مردود هِی چرا امروز بچه ها به داد مو نمی رسن اوی بچا بیوین که اشکم شده مث رود هِی ای خدای مهربون باید به دادُم بِرِسی که اگه تو نرسی که برسه زود هِی (1) اگه ای دِلُم بخواد عالمو آتیش میزنه از به هِی داد میزنه دادای ممدود هِی ای صدام گرفته کاکو دلمم شیار شیار چون...
-
بدان و آگاه باش
سهشنبه 10 بهمن 1391 23:16
جوابیه استاد رائفی پور در مقابل رسانه های غرب حتما ببینید جالبه
-
به جان تو
پنجشنبه 5 بهمن 1391 23:49
به امروزی که اسم من سعید است و آن کشور که مغزم را جویدست به آن شهری که نامش شهر من بی و آن شهری که خوبیش بعید است به آن موقع که حال من خراب است و این موقع که حالم چون شهید است به جان کت خدای ده که امشب تمام گاو های او لمیدست به آن بلبل به آن هدهد به این شب به آن سوسن که عطرش هم نوید است به این سایت و به آن سایت و به...
-
دو شعر از اولین شعر هایم
پنجشنبه 5 بهمن 1391 23:39
شعر شب امتحان : همه دنیا رو من غم در برِست ُ م زمغرب تا نهار در بسترِست ُ م اگه ای امتحانو رو نگیری به جون جفت سبیلت نوکرِستُم شعر نمی ترسم ( برای کرکری قبل از دع وا هم خوبه ! ) : امروز بپا خیزم و از کس نهراسم / هر کاو بترسد بود احمق و نادان من بال بیارایم و از سخره نترسم / گر ترس کنم لیک ، شوم افسل مردان من تیر نبینم...