والتّین

سلام من محمد سعید آریافرد متولد 72 اعزامی از شیراز ! قصد دارم شعر هام رو اینجا بنویسم

والتّین

سلام من محمد سعید آریافرد متولد 72 اعزامی از شیراز ! قصد دارم شعر هام رو اینجا بنویسم

ابریشم

هم دل من گرفته ، و هم لب درازه

سخن گو ز دردا ز اخبار تازه


سخن گو زبانت سخن خوش بگوید

سخن های تازه سخن هش بگوید


سخن گرچه شعر است و شعر هم نشانه

نشانه دهد از در آشیانه


دل من چو آهن که زنگار بسته

به زنگارش هم دودی انگار نشسته


دلم من چو ابریشم و صاف و نرم بود

در آن خانه راحت امن و گرم بود


بیافتاد کناری بشد او مچاله

کثیف و نم و رفت اندر زباله


نمی دانم از چه لب من بخندد

نشاید از این که در آنجا بگندد


نشاید از اینکه شده پاره پوره

نشاید از اینکه دو چشمانش کوره


نشاید از این که هدر می شود زود

رود در گل و زود گردد او کود


سعید از این موضوع سرمست گشته

که در خاک  گرو در نهش بیست و هشته









نظرات 1 + ارسال نظر
ایزدیار دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 ساعت 02:04 ب.ظ http://ezadyar91.blogsky.com

سلام سعید عزیز
از حضور سبز شما در کیمیای مهر سپاسگزارم.امید که در سرایش شعرهای هر چه بهتر و زیباتر توفیق؛ یار و همراه شما باشد.سبز باشی

ممنون دوست گرامی
همینطور شما شاد و سرزنده باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد